آنچه گذشت: در قسمت 24 سریال شهرزاد دیدید، بابک بعد از خواستگاری ازمریم، برخلاف انتظارش جواب نه شنید و روحیه ش را به کلی از دست داد. رابطه ی شیرین با سرهنگ تیموری علیرغم متاهل بودن وی، به علت عشق به بازیگری و معروفیت صمیمانه تر شد. قباد بعد از اینکه شهرزاد را به خانه رساند، حال و روزش خراب شد و چیزهایی را شنید که برای او بسیار سخت و گران آمد... فهمیدن اینکه او عاشق بزدلی بیش نیست و شهرزاد فقط به خاطر وجود کبیر این بند کوچک ارتباط را پاره نمی کند و غیر از فرزندشان دیگر هیچ چیز مشترکی بینشان باقی نمانده است. اکرم، ندیمه ی شیرین هم خبرهایی را به قباد تحویل می دهد که شیرین را پیش او خراب تر کند.
هفته ی آینده در قسمت 25 سریال شهرزاد خواهیم دید:
بزرگ آقا رو به نصرت می گوید: قراره از آسمون خون بباره، قراره این خاک خیس شه از خون
تقدیم اسناد و مدارک مخفی به فرهاد دماوندی برای افشای اسرار
شوهر حمیرا کفن جمشید خشک نشده به فکر تقسیم ارث است
بزرگ آقا وصیت نامه ی جدیدش را تنظیم می کند... حتما در متن وصیت نامه، گره ای باز می شود
قباد حرف های اکرم را به بزرگ آقا تحویل می دهد ولی او قبول نمی کند و با عصبانیت به قباد می گوید: تو میخوای من دخترم رو تیمارستان بذارم؟
قباد بیش از هر زمان دیگری خسته از این دنیای نابرابر
بزرگ آقا با شهرزاد دیدار می کند و حرف دلش را به او میزند
بزرگ آقا رو به شهرزاد می گوید: اگه من چهل سال دیرتر به دنیا اومده بودم... (ادامه ی حرفش او را مضطرب می کند)
قاتل بزرگ آقا این بار تیرش به خطا نمی رود.