سایت تفریحی سرگرمی آموزشی ناگهان


کانال سروش

داستان قسمت 24 ماه عسل + واکنش بینندگان ماه عسل به عوض شدن نوزادان در بیمارستان


سایت ناگهان

عکس قسمت 24 ماه عسل

عکس قسمت 24 ماه عسل

خانواده آقای اميدوار از شيراز ميهمان ما هستند. در ابتداي صحبت ها یيشان ميگويند: يك سال از ازدواجمان گذشت كه خدا به ما يك پسر داد. روزهای شيرينی بود و هنوز هم هست. اسمش را مهيار گذاشتيم. برای ما مهم نبود كه شبيه چه كسی است، مهم اين بود كه سالم باشد.

 

خانم اميدوار: گروه خونی پدر آ، من ب و بچه اُ بود. به دكتر گفتم هرچيزی را كه ميخواهد بگويد در حضور همسرم به من بگويد. 

 

آقای اميدوار: اولين جمله دكتر اين بود: ميدانيد اين بچه شما نيست؟ ميتواند خيلی اتفاق افتاده باشد، ميتواند مشكل از خانم باشد، ميتواند در بيمارستان جا به جا شده باشد و... بعد از آن آزمايش دی ان ای گرفتيم. اول من و مهيار. يك ماه بعد جواب آمد و معلوم شد هيچ سنخيتی با من ندارد!!

 

احسان عليخاني ميپرسد اگر اين سوْال را نپرسم خفه ميشوم. به همسرتان شك نكرديد. اقاي اميدوار ميگويد: اگر بگويم شك نكردم دروغ گفتم. چون همه نگاه هاي سنگين روي زندگي ما بود.

 

خانم اميدوار: من خودم مدام ميگفتم درخواست آزمايش ژنيتك دارم. چون همه نگاه ها روي من بود. همه شك ها به من بود. وقتي به او شير ميدادم گريه ميكردمو حالم خوب نبود آن روزها..

 

خانم اميدوار: وقتی جواب آزمايش ژنيتك آمد و مشخص شد كه من كاري نكردم همان جا توي بيمارستان نشستم و گريه كردم. اصلا به اين فكر نميكردم كه بچه، بچه من نيست فقط به اين فكر ميكردم كه ديگر از نگاه هاي سنگين خلاص شدم.

 

آقای اميدوار: از بيمارستان شكايت كرديم. آخر اگر من يك لحظه جنون آنی ميگرفتم و بلايی سر خانوادهام مي آوردم چه كسي پاسخگو بود؟!

 

حسن: اول به همسرم زنگ زدند گفتند كه بايد يك آزمايش از بچه بگيريم. وقتی رفتيم بيمارستان يك شك و شبهه ای به وجود آمد كه چرا بايد اين اتفاق بيفتد و بخواهند يك دفعه از بچه ما آزمايش بگيرند؟ من گفتم اول به من بگوييد ماجرا چيست اما هيچ چيزی نگفتند. آزمايش انجام شد و داشتيم ديگر برميگشتيم شهرمان كه به اين فكر كرديم كه كنار هم زندگی كنيم اما برايمان مقدور نشد.هنوز مهيار را بچه خودم ميدانم..... تا آخر عمر بچه من است.

 

عکس برنامه ماه عسل -  عوض شدن نوزادان در بیمارستان

عکس برنامه ماه عسل -  عوض شدن نوزادان در بیمارستان

در ادامه سایت ناگهان شما را به خواندن واکنش بینندگان ماه عسل به عوض شدن نوزادان در بیمارستان دعوت می نماید:

 

 

•    مدیریت بیمارستانم میاوردن اینارو میدیدن
•    خدایی سخته
•    جواب اشکای اینارو کی باید بده

 

•    واقعا باید رذیس مدیر بخش سرپرست یا هرکس دیگه ای که مسذول بوده رو میاوردن
•    کاش مجری جسارت داشت فقط یه جمله میگفت که این اشتباهات اصلا قابل چشمپوشی نیست....با این دفاع کورکورانه دیگه انتظار نداریم مادر دوقلوهارو دعوت کنید یعنی شجاعتشو ندارید

 

•    خانواده ی اول(همون خانمی ک مانتویی بودباهمسرشون)بچه شون ک بدنیامیاد ی مشکلی پیش میادبراش میرن دکتروازمایش خون میدن ومشکوک میشن،بعدازازمایش دی ان ای متوجه میشن ک بچه خودشون نیست،شکایت میکنن وبعدازپیگیری ازخانواده ی دوم خواسته میشه تاازمایشی ازبچه شون گرفته بشه البته بایک بهونه دیگ،خانواده دوم هم به این ماجرامشکوک میشن ومتوجه ماجرامیشن،بعدیک مدتی این بچه هاروبه خانوادشون برمیگردونند،این اتفاق هم دراثرسهل انگاری یک پرستاربودکه بچه هاجابجاشدن سهوا.خلاصه این بود

 

•    پرستاره اصلا ی غذرخواهی هم نکرده که ببخشنش
•    در ضمن ما كه كم نديديم و نشنيديم از اين به قول آقاى عليخانى اتفاقات نادر !!!
•    بله درست میگی ای کاش که قانون گذار بفکر بیافته اگه احسان علیخانی بخواد و اینقدر بفکر دکترا نباشه

 

•    فقط پرستار پزشکا ماماها به فکر پولن .مسئول بودن نمیدونن چیه.فک نمیکنن یه اشتباه اونا چه تهمت ابرو هایی رو میریزه
•    چرا بیخود ی اصرار میکردین برای ببخش، شما باید به پرستار اصرار میکردی برای عذرخواهی، متاسفم!!!!!

 

•    من ادب رو رعایت میکنم بیست سال پیش برادر منم در اثر سهل انگاری پرستار جابه جا شد ولی مادرم زود فهمیده بودن شما هم به جای دفاع از همکارانت برو مسئولیت پذیر باش با جوون و روح و روان مردم بازی نکنید لطفا

 

•    وووااااای ما الان به نی نی داداشمم شک کردیم نکنه بچه خودش نباشه عاخه این چه وزشه ی مشت پرستار چپرچلاق تو بیمارستانا کار می کنن
•    بازم مثل همیشه برنامتون عااااالی بودخسته نباشی.خیلی برای این دوخانواده سخت گذشت ومیگذره.درسته بچه هستن گریه هاوبهونه براپدرمادرمیگیرن خیلی سخته من که اشکم دراومد.پرستاری که چنین اشتباه بزرگی مرتکب شدی یه عذرخواهی نتونستی ازاین دوخانواده بکنی.برات متاسفم

 

•    بهتره دیگه بچه ها دور باشن از هم..اینجوری اذیت میشن به مرور...
•    شوهرم میگه بعد ماه رمضون بریم ازمایش دی ان ای بدیم من خودش و پسرم 
•    برنامه خوبی بود.واقعا چ بخششی؟!هرکسی هرکاری دوست داره انجام بده و با ی بخشش درست شه؟؟؟!!!هرکسی که مسئول میشه وظیفشه کارشو درست انجام بده.

 

•    غیر عمد زیر گرفتن کسی که اعدام نداره.... یه مدت حبس گمونم داره و پرداخت دیه ولی این رو می دونم که تصادف غیر عمد اعدام نداره
•    شاید هم از سهل انگاری بود
•    مادر عاشق یکی دیگه شد حتی بچش بیتابی میکرد توجه نمیکرد 

 

•    خوب کردن نبخشیدن یکم این دکتر پرستارا به خودشون بیان دیگه تو زایشگاه خیلی بد رفتار میکنن انگار سر مردمو خریدن
•    موضوع بسیار قابل تاملی بود امیدوارم دیگه همچین اتفاقی رخ نده البته این یک موضوع بسیار نادر بوده پرچم پرستاران زحمت کش بالاست 
•    بعدشم او پرستار کفراتیو رو میخاس بیارتش رو آنتن نبخشیدنش زیفه کنف شد... حقشم بود دوپینه خانم

 

•    برنامه امشب خیلی جالب بود ممنون بابت پخشش
•    جهان سومی که یه پرستار خسته رو درک نمیکنه
•    اجازه نداره دیگه. جامعه پزشکی پشتشون حسابی گرمه

 

•    خیلییی برنامه امروزتون خووب بود. واقعا سخته برای یه خانم.
•    درسته.پدرم گفت شیرازی های اصیل اینجوریه لهجشون.خیلی خوشمزه بود لهجه ی اقا.آزمایشووووو
•    قصه قشنگی بود ، اما پرازدلتنگی های عاشقانه، ممنون ازآقا احسان ، ماهتون عسل ...

 

•    برنامه عالی بود .و حقم داشتن نبخشن.اقای علیخانی کاش اینقدر اصرار نکنن.
•    حق داره فکر کردن بهش ادمو دیوونه میکنه.تو که مادر نیستی اقا احسان خیلی سخته درک کردنش.راستی اقای علیخانی چرا مثه سالهای قبل موقه خداحافظی مهمونارو تنها نمیزاری و از صحنه خارج نمیشی خواهش میکنم دوباره مثه قبل این کارو انجام بده برنامه زیباترمیشه

 

•    این اتفاق تقریبن واسه پسر خالم افتاد بجای دخترش یه پسرو داده بودن بهش اخری لحظه خروج از بیمارستان خالم گفت من بچه رو دیده بودم این شبیهش نیست نگاه کردن دیدن پسره 

 

•    شماها از کجا ميدونين پرستار بوده مگه همه كادر بيمارستان پرستارن
•    خانم امیدوار خیلی ازنظرروحی داغون ترشده چون علاوه بر حس مادری دوماه احساس شک اطرافیان وهمسرشم بوده واقعا سخته خیلی سخت

 

•    خیلی خوب بوده،ای کاش میبخشیدن،گرچه اتفاق کمی نبوده،ازتلاشتون برای کمک ب مردم ازراه های مختلف هم سپاسگزارم،مرسی وخسته نباشید

 

•    اگر این اتفاق برای خودتون هم می افتاد بازم این حرف رو میزدین؟ باید عرض کنم که وظیفه پرستار مربوطه بوده که به محض ورود نوزاد به بخش بهش دستبند شناسایی بزنه و ایشون تنبلی کرده یا به هر دلیل دیگه نرفته این کارو بکنه که متاسفانه از این تنبل بازی ها توی کارمندان ایرانی زیاده.بعدش ی دفعه رفته سر وقت بچه ها به قول معروف کارو ریخته تو فرغون و کنتراتی کار کرده. بنظرم باید بشدت با این پرستار برخورد کنند. اگه من رییس بیمارستان بودم اخراجش میکردم

 

•    حق داشتن که نبخشیدن....
•    منم بودم نمیبخشیدم
•    سلام.برنامه عالی بود.خیلی ناراحت شدم.الهههیییی
•    طفلی بچه ها دچار دوگانگی شده بودن ک پیش کدوم پدر برن!!!

 

•    برای چی آقای علیخانی حرف آخر اون پدر بنده خدارو قطع کردی؟ چرا نمیذاری حرف دلشونو یا انتقاد و پیشنهادشون رو بدن؟ یه چیزی یاد گرفتین هی دم اذانه ببخشید، تا کی باید همش شاهد بی مسئولیتی و بی کفایتی باشیم، فکر کردی با یه بخشش اون همه ضربه روحی و عاطفی که هم به پدر مادرا وارد شده هم بچه ها تسکین داده میشه؟
•    ای حس دوگانگی دوست داشتن و نهادینه شدن عشق بچه اوووولل خیلی خانواده هارووو اذیت میکنه

 

•    بچه اون خانم چادریه که اصلا به دی ن ای نبود کاملا مشخص بود بچه خودشه
•    الانم گرفتاره هویته بچه هاشدن
•    عالی بود منم بودم نمیبخشیدم کلا نمیدونم چرا فاز این پرستارا اینجوریه همه بداخلاق اینم از اشتباه ولی بنظرم این اسمش اشتباه نبود ممکن بود زندگی خانواده ی امیداور نابود بشه با سهل انگاری یه ادم که تو وظیفه ش اهمال میکنه بنظرم باید وزارت بهداشت یه کم سخت گیر تر بشه تو پذیرش کادر درمانی ....

 

•     آخي طفلكيا مرسي عزيزم
•    واقعا اگر میزد خانمش رو ب قتل میرسوند.اون هم بی گناه...کی میخواست پاسخ گو باشه
•    طعم تلخ شک
•    پرستار یه عذر خواهی که میتونستن بکنن

 

•    وای خیلی سخت بود چه اتفاق عجیبی رو تحمل کردن این دو خانواده
•    کاش پرستارا رو کارشون دقیقتر بشن مخصوصا زایشگاهها
•     دو خانواده که بچهاشون تو بیمارستان عوض شدن
•    زدن دستبند اسم نوزاد شاید بظاهر کار سادهای باشه و لی تعهد به همین کار باعث میشد این مشکل بوجود نیاد من سه سال پیش تو بیمارستان خصوصی دیدم بچه ای که صبح بدنیا اومده بود و پرستار ساعت حدود 1 شب اومد دستبند اسمشو براش ببنده

 

•    کاش این آقا شکی که تو دلش به خانومش اومده رو هیچ وقت نمیگفت..شاید الان که به خیر گذشته راحت داشت بیانش میکرد..حتی فکر اینکه شریک زندگیت بهت شک اومده تو دلش کشنده س واقعا..این خودش یه نکته اخلاقیه که بعضی آقایون محترم اگه مشکلی پیش اومد تو دلتونم شک نکنید چه برسه به زبون بیارید!!
•    من یه چیز رو متوجه نشدم اون بچه که کوچکتر و صورت سفید تری داشت بچه کی بود؟؟اون خانواده ای که اول اومدن و داشتن ماجرا رو تعریف میکردن؟؟
•    امشب خیلی عالی بود مرسی
•    بچه ای که سفید تر بود .پسر خانواده ای بود اولش متوجه شدن .واقعا غیر قابل بخشش هست

 

 

 
سایت ناگهان
ماه عسلواکنشاحسان علیخانی

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

برخی از مطالب مرتبط با موضوع حاشیه هنری :








  داغ ترین ها











  ببین و بخند