این روزها کمتر کسی در کشورمان وجود دارد که برنامه خندوانه را ندیده باشد، برنامهای که از آن میتوان از آن به عنوان یکی از محبوبترین برنامههای سالهای اخیر تلویزون یاد کرد، اما در کنار این محبوبیت شاهد ایجاد حواشی نیز برای این برنامه هستیم که رامبد جوان در گفتوگویی به برخی از این حواشی پاسخ گفت.
به گزارش سایت ناگهــان، از جمله حاشیههایی که رامبد جوان به آنها پاسخ گفت میتوان به حذف سیاسی تیتراژ خندوانه تا ماجرای گاز اشکآور و اعتراضهای اهل قلم و ماجرای تویتی که حذف شد اشاره کرد.
رامبد جوان در پاسخ به سوالی پیرامون علت متوقف شدن پخش تیتراژ این برنامه که سال گذشته در جشن حافظ آن را رونمایی شد عنوان کرد: گفتند از آن برداشت سیاسی میشود و به همین دلیل پخش آن متوقف شد.
وی با اشاره به اینکه ترجیح میدهم جزئیات این موضوع را منتقل نکنم افزود: درست است برای ما تیتراژ گرانی هم شد، اما موضوعیست که گذشته و رفته.حتی خود بهرام عظیمی معتقد بود که بهترین کار زندگیاش را ساخته است. خیلی جذاب بود و موزیک خوبی داشت.
ماجرای گاز اشکآور در استودیو چه بود؟
وی در پاسخ به این سوال که ماجرای گاز اشکآور در استودیوی خندوانه چه بود؟ گفت: روزی چهارصد، پانصد نفر تماشاچی به استودیو میآیند و اینها جزو مردم هستند. آنجا هم که منطقه نظامی نیست که ما مردم را تفحص کنیم، از این چیزها نداریم.
آدمهایی هستند که ثبتنام کردند و با آنها رندوم تماس گرفته میشود، میآیند و توجیه میشوند که باید فلان پوشش را داشته باشند و آنجا مینشینند. زمان افطار اعلام کردیم کسانی که روزه هستند بیایند افطار کنند. برای افراد روزه چیزهایی وجود داشت.
مغازهای هم بغل دست ایجاد کردهایم، افراد در طول ساعت آنجا بودنشان در زمانهای استراحت میتوانند بروند برای خودشان چیزی بخرند و بخورند. مخزنهای بزرگی هم برای آبجوش هست که تمام شده بود، بچهها آمدند دوباره توی آن آب ریختند، ظاهراً آب داغ بوده اما برای اینکه قُل بخورد سه، چهار دقیقهای زمان لازم داشته است.
آقایی به نفر دیگر میگوید آب جوش را به من بده من خانمم باردار است، طرف دیگر میگوید نمیشود. این دو با هم بحثشان شده و دیگری آب جوش را روی او میریزد. او هم از کمرش اسپری اشکآور در میآورد و روی صورتش آن آقا میپاشد. چون اسپری دم در استودیو زده شده بود کل استودیو تبدیل به گاز فلفل شد. دو ساعت نمیشد هیچ کاری انجام داد، زنگ زدیم اورژانس، آتشنشانی و پلیس آمدند و آن طرف را گرفتند. کسی که از اسپری استفاده کرده بود بسیار ترسیده بود، چون احتمالاً تا به حال استفاده نکرده بوده و بعد دید که همهچیز به هم ریخت. فردی که گاز اشکآور استفاده کرده بود را گرفتند و بردند. حتی دو سه نفر از عوامل ما هم به بیمارستان رفتند. کسانی که از آتشنشانی آمده بودند گفتند آتش روشن کنید که گاز را بسوزاند بنابراین ضبط برنامه هم دو ساعت به تعویق افتاد.
واکنش به اعتراضهای اهل قلم
جوان درباره حواشی ای که درباره مترو و اسپانسر شدن آن برای خندوانه نیز گفت: ما پارسال متهم شدیم پانصد میلیون تومن از مترو گرفتیم و... اولاً نمیدانم چرا اسپانسر داشتن یکهو تبدیل به پوئن منفی میشود.
وی همچنین در واکنش به اعتراضهای اهل قلم عنوان کرد: اولاً متأسفانه به نظرم تعداد زیادی از آنها اهل قلم نااهل قلمی بودند.
وی با بیان اینکه قضیه اینطور بود که یک نماینده از وزارت ارشاد روزی بلند میشود، میرود، شبکهی نسیم نزد دوستان تلویزیون، میگویند که در دورهی ده روز نمایشگاه کتاب به ما سرویسهایی بدهید. یک عددی را توافق میکنند ــ 800 میلیون تومان بدهند ــ که شبکهی نسیم یکسری سرویس به آنها بدهد.
جوان ادامه داد: در این مجموعه سرویسها، خندوانه هم قرار میگیرد، کتابباز هم، برنامهی مهران هم و یکسری چیزها. از آنجایی که برنامهی ما این مکانیزم را دارد که تماشاچی مینشیند و تماشاچی هم میتواند با ماجرا اینتراکتیو باشد و اصولاً گروهها به برنامه میآیند. اینطور شد که ما گفتیم خیلی خب یک افرادی از ناشران بیایند و بنشینند و من با آنها گپ میزنم و در عین حال مهمان مناسب میآوریم و راجع به کتاب حرف میزنیم.
وی با اشاره به اینکه اصولاً موضوع کتاب دغدغهی ماست و همیشه به آن پرداختهایم. نه ربطی به ارشاد دارد، نه به اهل قلم و نه به نمایشگاه کتاب. عنوان کرد: در آن دوره هم گفتیم چشم ما هم انجام میدهیم. روزی که اهل قلمیها آمدند، اولاً هیچ هماهنگیای با ما نبود، یعنی ما کارهای نبویدم و نیستیم، اصلاً هر جا که گروهش را دعوت میکند و هماهنگ میشوند بیایند، خودشان تنظیم میکنند و فقط ما میگوییم فلان ساعت اینجا باشید و این پوشش را داشته باشید، بعد هم وقتی میآیید، فلان ساعت باید تحمل بکنید.
همهی اینها را هم به همه میگوییم. حتی اضافهتر هم میگوییم که وقتی کار زودتر تمام شد، خوشحال باشند و اگر کار طول کشید، دلخور نشوند، قرار بود، ساعت سه آنجا باشند، دوازده آمدند. ااین زود آمدن هم اصلاً به بچههای خندوانه ربطی نداشت. از طرف دیگر قرار بود، دویست نفر را بیاورند، اما سیصد نفر با خودشان آوردند. این اضافه شدن تعداد مهمانان هم باز نه به ما ربطی داشت و نه تقصیر ما بود، اما روی کار ما تاثیر می گذاشت؛ چون ما یکسری تماشاچی داریم و ظرفیت استودیوی ما هم در نهایت ۵۷۰ نفر است، اگر یک نفر هم بیشتر از این تعداد بیاید یا باید روی پله بنشیند، یا یک نفر دیگر برود و جایش را بدهد به او. ما هم هیچوقت این کار را نمیکنیم چون همهی مهمانهایمان برای ما عزیز هستند و حرمت دارند.
آن روز اما این اتفاق افتاد و ما به ناچار بدوناین که مقصر باشیم با ۱۰۰ مهمان اضافه مواجه شدیم. سیصد نفر تماشاچی هم ما داشتم. مهمانان ارشاد گفتند ما پول دادیم، آمدهایم و... ما هم گفتیم خیلی خب صبر کنید تا اوضاع را درست کنیم، اول باید برای این تعداد جا پیدا کنیم و از مردمی که آمدهاند بخواهیم استودیو را ترک کنند. مهمانان ما هم از جاهای مختلفی آمده بودند. ما این موضوع را با آنها در میان گذاشتیم و ازشان پرسیدیم که چه کسانی تهرانی هستند، و چه کسانی میتوانندامروز نباشند، بروند و بعداً بیایند.
طبیعی هم بودکه برخی از مهمانها هم نارحت شوند و عتراض کنند و دلخور شوند و زمان هم بگذرد. مهمانان ارشاد هم هم از ساعت دوازده آمده بودند و خسته شده بودند. البته آن ها گفته بودند که ما را بردهاند در یک بیابانی، بیرون تهران از شهر تهران، در یک سوله. خب استودیو برنامهی ما اینجاست.
هر مهمانی هم داشته باشیم، اینجا میاوریم و این طور نبوده که فقط آن ها را ببریم. از طرف دیگر، مگر ما موظف بودهایم در بهترین جای تهران، استودیو بزنیم و نزدیم، یا فقط شما را به چنین مکانی بردهایم. واقعا نمیدانم چنین حرفهایی چرا مطرح میشود. شرایط تولید ما اینطوری است. خلاصه زمان گذشت، آنها هم گرسنه بودند، نماز نخوانده بودند و... بعد من آمدم برایشان حرف زدم، عذر خواهی کردم . گفتم اگر خسته شدید، ن معذرت میخواهم.
گفتند که بچههایتان با ما بد حرف زدهاند، بچههای من با هیچکس بد حرف نزده و نمیزنند، اینها سه فصل است که دارند با من کار میکنند و در این سه فصل توجیه هستند و میدانند که ما روی چه چیزهایی حساسیت داریم؟ اصلا مهمان، مهمان است و ما وظیفه داریم ازشان مراقبت بکنید و حواسمان باشد کسی نباید اتفاقی بیفتد که ناراحت شوند یا احساس بدی به آنهادست بدهد. تمام بچه های ما هم اینها را میدانند.
پس من خیالم از بچههایم راحت است، اما گفتند که به ما توهین شده.
من ایستادم آنجا حرف زدم و قربانصدقهی آنها رفتم، ازشان خواهش کردم که اگر اتفاقی هم افتاده به من ببخشند. بازهم عذرخواهی کردم که خسته شدهاند و ...اما بخشی از ماجرا مثل زود آمدن و تعداد زیاد مهمانان به ما ربطی نداشت. همین را هم گفتم و بعد هم به این اشاره کردم که بالاخره همه چیز تمام میشود و میرود.
اما بعد رفتند و ادعا کردند که خندوانه هشتصد میلیون تومان پول خواسته، اصلا اینطور نیست و به ما ربطی ندارد، یک ریالش متوجه ما نیست. ما قرار نیست حتی یک ریالش را بگیریم. تلویزیون آنقدر جای بی در و پیکری نیست که یک برنامه بخواهد برای خودش پول تهیه کند، اصلاً اینطور نیست و اجازه نمیدهند که دریافت مستقیم داشته باشید.
ما برآورد داریم و نسبت به برآوردمان اسپانسر بودجه را تأمین کرده و ما پولمان را از تلویزیون میگیریم. یعنی اسپانسر پول را به حساب بازرگانی میریزد، آنجا حساب کتاب میشود و پول را به شبکه میدهند و بخش مالی شبکه هم پول را به ما میدهد. برآورد ما اینطور است، پول هر چقدر باشد که به ما تعقل نمیگیرد، حال اسپانسر صد برابر آن پول را بریزد یا نیم برابر، ما پولمان را بر اساس برآورد،از تلویزیون میگیریم. پس اینها کاملاً اتهام است.
وی در پاسخ به این سوال که در رابطه با موضوع پاشایی هم حاشیههایی به وجود آمد گفت: موضوع پاشایی را من درک میکنم. این بازیای بود که ما توی آن رفتیم و بدیهی است که انتظار میرود که چنین واکنشهایی اتفاق بیفتد، من با آن مشکلی ندارم و به نظرم خوب هم هست.
اما اینکه ما پول میگیریم یا هشتصد میلیون تومان پول خواستیم این شیطنت است. غرضورزی در آن هست، چون ما که نمیتوانیم این را بخواهیم. این که گاز اشکآور زدند، «شلیک گاز اشکآور»، یا این که ما با تماشاچیان بدرفتاری میکنیم. این هم یک مدت بود. انتشار فهرست این که پوشش خانمها چه باید باشد و چه نباشد. اینها شیطنت است و عادی نیست.
ماجرای توییتی که پاک شد
رامبد جوان در رابطه با ماجرای توییتر و توییتی که گفته میشود او آن را پاک کرده گفت: آن شیطنت نبود، به نظرم گاف بود و نمیدانم از کجا آمد. من به هیچکدام از وسایل خودم دسترسی مستقیم ندارم. ادمینی دارم که توییترم را میگرداند و همان ادمین کانال تلگرامم را میگرداند و همین طور اینستاگرامم را.
من به او میگویم که این را استفاده کن، مثلاً میگوید که راجع به والیبال تبریک بگوییم، میگوید چیزی داری؟ میگویم یک تبریک بگو، بزن «دمشون گرم»، می گوید عکس بگذارم، میگویم خودت انتخاب کن و یکسری کارهای کلی را خودت انجام بده.
اصلاً من دسترسی به اینها ندارم.
خود برنامه سازی آنقدر پیچیدگی و ویژگی دارد که پرداختن به حاشیه به نظرم حماقت مطلق است. باید برنامه را سرپا نگه داشت، باید در برنامه حرفت را بزنی و هر کاری هم دارید یا مشکلی اگر هست همان جا درباره اش توضیح بدهی، البته جنس هر اتفاقی هم فرق می کند، مثلا به نظرم احمقانه است که من بیایم در برنامه بگویم که ماجرای هشتصد میلیون تومانی که اهل قلم گفته بودند، دروغ است و به خندوانه ربطی ندارد، این می شود لوس بازی و بها دادن بیش از اندازه به آن، پس از آن می گذرم. من آدمی نیستم که برنامه و خودم را دچار حماقت بکنم و بخواهم جوابهای ابلهانه بدهم. در مورد آن ماجرا هم، بهترین جواب این بود که ما هفتهی بعد دوباره مسابقه خانمها را برگزار کنیم که کردیم.