تعریف بهداشت روانی
بهداشت روانی یعنی داشتن احساس آرامش و امنیت درون و به دور بودن از اضطراب، افسردگی و تعارض های مزمن روانی. از منظر دیگر، بهداشت روانی؛ یعنی بهره مندی از سلامت ذهن و اندیشه و تفکر. درصد قابل توجهی از بیماری های جسمانی، ریشه روان شناختی دارند و بهره مندی از بهداشت روان می تواند بر سلامت جسم اثر مثبتی داشته باشد. از آن سو، سلامت جسم نیز بستر مناسبی برای رسیدن به احساس امنیت درون و سلامت ذهن و روان است.
نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و محیط پیرامون خود و نیز تعهدات ارزشی و ویژگی های زندگی فردی و اجتماعی انسان، در بهره مندی از بهداشت روانی مطلوب بسیار اثر گذارند.
بهداشت روانی، قوانین مربوط به سلامت عاطفی را در برمی گیرد، به گونه ای که فرد بتواند مشکلات را به آرامی پشت سرگذارد؛ به شرط آنکه بداند چگونه از فشارهای روانی و نگرانی پیش گیری کند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی از «بهداشت روانی» به «سلامت روان و فکر» تعبیر کرده اند و می گویند: «سلامت فکر، عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب.
نوجوانی یکی از مهمترین و پرارزشترین دوران زندگی هر فرد محسوب میشود. بر اساس تعریف سازمان جهانی، دوره نوجوانی به گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ سالگی اطلاق میشود. با توجه به این واقعیت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند، پرداختن به مسایل بهداشتی آنها (به خصوص بهداشت روان) نه فقط برای خود آنها بلکه برای خانوادهها، جامعه و نسل آینده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوری باید به مسایل آنها پرداخت.
● آموزشهای لازم برای قبل از بلوغ
توجه خاص شود. والدین و مربیان وظیفه دارند از یک تا دو سال پیش از بلوغ کامل نوجوان، اقدامات زیر را انجام دهند:
▪ او را آماده کنند که به زودی و به تدریج تغییراتی را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد.
▪ به طرق گوناگون او را مطمئن کنند که تغییرات ایجاد شده طبیعی است.
▪ از اینکه این تغییرات در او شروع شده، به او تبریک بگویند و خاطرنشان کنند که دوره جدیدی در زندگی او آغاز شده است.
▪ به او یادآوری کنند که این تغییرات در جهت تکامل فردی و قدمی به سوی اجتماعی شدن اوست. به همین دلیل وظایف فردی و اجتماعی جدیدی برای او منظور شده است.
▪ خاطرنشان کنند که این تغییرات به یقین شروع میشود اما زمان دقیق و مشخصی ندارد. بنابراین اگر دیرتر از دیگران هم شروع شود، امری طبیعی است.
▪ به او بگویند که تغییرات جسمانی همراه با تغییرات روانی خواهد بود. این تغییرات روانی در سه بعد هیجانی، خلقی و رفتاری اتفاق میافتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراری ارتباط صحیح با نوجوان است. کودک دیروز شما با تغییراتی که درجسم و روانش روی میدهد، پا به دوران بزرگسالی مینهد. او میخواهد هویت جدیدی را برای خودش به دست آورد، طبیعی است که در برقراری رابطه با او مشکلاتی برای شما به وجود آید.
● روش های موثر دربرقراری روابط گرم با نوجوانان
برای اینکه روابط شما و مربیان با فرزند نوجوانتان صمیمانهتر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زیر توجه کنید.
1- پذیرش نوجوانان: گام اول برای ایجاد و تحکیم رابطهای دوستانه و صمیمی با نوجوان این است که او را با همه کمیها و کاستیهایش قبول داشته باشید. کاستیهای رفتاری او را همچون نقاط قوت و تواناییهایش بپذیرید و به او به عنوان فردی که دارای استقلال، سلیقههای خاص و عقاید قابل ارایه است، نگاه کنید.
2- نوجوانانتان را درک کنید: درک و برداشت از زندگی و مسایل آن متفاوت از برداشتی است که نوجوان دارد. او زندگی را به سادهترین وجه ممکن مینگرد، به طوری که عقایدش برای شما پوچ و مسخره است. نسبت به عقایدش بیاهمیت نباشید. وی را تمسخر نکنید.
3- ارتباط را دو طرفه کنید: اگر برخورد با نوجوان حاکی از ارتباط یکطرفه، معیوب و غیرقابل دوام باشد، به سرکشی و عصیان نوجوان در برابر دستورات شما منجر میشود و به رابطه عاطفی و صمیمانه میان شما و او لطمه میزند. در این مواقع بهتر است در برخورد با نوجوان، هر زمان که سخنی را گفتید، از او نیز سخنی بشنوید و نظر او را نسبت به وظایف محولهاش جویا شوید.
4- از دادن پند و اندرز مستقیم خودداری کنید: خودتان الگویی برای آنها باشید تا با پیروی از رفتار و گفتار شما روش صحیح برخورد را فرا گیرند.
5- آزادی عمل به نوجوانتان بدهید: همچنان که به کودک نوپا اجازه میدهیم تا گاهی خود به تنهایی راه رفتن را امتحان کند و دفعاتی هم به زمین افتد، باید به نوجوان هم اجازه داد که تا حدودی پیامدهای رفتارهایش را تجربه کند و طعم برخی سختیها را چشیده و برای زندگی مقاوم شود.
6- برای ارتباط با نوجوان وقت کافی بگذارید: به گزارش سایت ناگهان ،نوجوانان نیازمند توجه هستند، آنها میخواهند صحبت کنند، اعتراض کنند و از هیجانات و اتفاقاتی که در مدرسه میافتد و یا از دوستانشان میشنوند، حرف بزنند. هرچه زمان این ارتباط با شما به عنوان مادر، پدر و یا مربی بیشتر باشد، خرسندی آنها بیشتر شده و امکان ارتباط نادرست و غلط آنها کمتر خواهد شد.
7- توجه به تاثیر مشکلات اجتماعی: مشکلات اجتماعی تاثیرات ناخوشایندی بر نوجوانان دارد. مداخله نکردن شما والدین و مربیان در بهبود شرایط اجتماعی، تاثیر تلاشهایتان را در خانه و مدرسه کمرنگ میکند.
8- انرژی سرشار نوجوانان نیاز به تخلیه دارد: نوجوان در این سنین دارای انرژی فراوان جسمانی است. تشویق نوجوانان به انجام ورزشهای گوناگون، شرکت در فعالیتهای الگوسازی برای آنان و تحریک آنها بر همانندسازی با آن الگوها موجب میشود تا آنها انرژی خود را به طریق منطقی تخلیه کنند.
9- آموزش مهارت در برقراری روابط اجتماعی: با شرکت دادن فرزند نوجوانتان در جمع دوستان و آشنایان مهارت روابط اجتماعی او را افزایش دهید. برای مثال، با فرزند نوجوان خود به گردشهای دو نفره بروید و در بسیاری از روابط اجتماعی مانند آشنا شدن با دیگران، خرید کردن از مغازه، پیدا کردن نشانی یک موسسه و درخواست انجام کاری از یک اداره با وی تمرین عملی کنید.
استقلالطلبی نوجوان
نوجوان میخواهد از قید و بندهای دوران کودکی که او را به خانوادهاش متصل کرده است، جدا شود و الگوهای جدیدی را جایگزین آنان کند. بنابراین حس استقلالطلبی خود را با مخالفت، مقاومت کردن و لجبازی با والدین و مربیان نشان میدهد و این نیاز نوجوان برای شما مشکلآفرین میشود. برای برخورد با این رفتار نوجوان، بهتر است همیشه با او طوری صحبت کنید که احساس نکند برایش تصمیمگیری میکنید. آزادی را به تدریج و متناسب با سنی که دارد، به او بدهید و نظارت غیر مستقیم داشته باشید. اگر زمانی دریافتید که از آزادی که به او دادهاید، سوء استفاده کرده، به او تذکر داده و او را متوجه اعمالش بکنید. بدانید که حذف آزادی برای مدتی کوتاه میتواند برایش آموزنده باشد.
برای این كه روابط شما والدین و مربیان با فرزند یا دانش آموز نوجوانتان صمیمانه تر و گرمتر باشد، لازم است كه به نكات زیر توجه كنید:
پذیرش نوجوانان
گام اول برای ایجاد و تحكیم یك رابطه دوستانه و صمیمی با نوجوان این است كه او را با همه كمی ها و كاستیهایش قبول داشته باشید. كاستی های رفتاری او را همچون نقاط قوت و تواناییهایش بپذیرید و او را به عنوان فردی كه دارای استقلال، سلیقه های خاص و عقاید قابل ارائه است، نگاه كنید. احساساتش را بپذیرید و اعتماد به نفس او را با كم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از كارهای پسندیدهاش بالا ببرید.
نوجوانانتان را درك كنید
درك و برداشت شما از زندگی و مسائل آن متفاوت از برداشتی است كه نوجوان دارد. او زندگی را به ساده ترین وجه ممكن می نگرد، به طوری كه عقایدش برای شما پوچ و مسخره است. نسبت به عقایدش بی اهمیت نباشید وی را مورد تمسخر قرار ندهید. چرا كه این استهزاء به تداوم رابطه عاطفی با فرزندان لطمه می زند.
ارتباط را دو طرفه كنید
در بسیاری از اوقات و به دلایل گوناگون ممكن است شما والدین و مربیان به نوجوان بگویید كه چه بكند و چه نكند و از او توقع حرف شنوی نیز داشته باشید. این برخورد با نوجوان كه حاكی از ارتباط یك طرفه، معیوب و غیرقابل دوام است، منجر به سركشی و عصیان نوجوان در برابر دستورات شما می شود و به رابطه عاطفی و صمیمانه بین شما و او لطمه می زند. به گزارش سایت ناگهان ، در این مواقع بهتر است در برخورد با نوجوان، هر زمان كه سخنی را گفتید از او نیز سخنی بشنوید و نظر او را نسبت به وظایف محوله اش جویا شوید.
از دادن پند و اندرز مستقیم خودداری كنید
نوجوانان از شنیدن نصیحت و اندرز مستقیم و این كه آنها را یك جا ارائه كنید و اشكالات رفتاری و گفتاری شان را تذكر بدهید گریزان هستند. نوجوانان اعمال خود را بی نقص می دانند و تحمل شنیدن پند و اندرز از جانب شما را ندارند. جهت اصلاح رفتار، آنها را به طور غیر مستقیم نسبت به اعمال و رفتار نادرستشان آگاه كنید و خودتان الگویی برای آنها باشید تا با پیروی از رفتار و گفتار شما روش صحیح برخورد را فرا گیرند. آزادی عمل به نوجوانتان بدهید همانطور كه به كودك نوپا اجازه می دهیم تا گاهی خود به تنهایی راه رفتن را امتحان كند و دفعاتی هم به زمین بیافتد، باید به نوجوان هم اجازه داد كه تا حدودی پیامدهای رفتارهایش را تجربه كند و طعم برخی سختی ها را بچشد و برای زندگی مقاوم شود.
برای ارتباط با نوجوان وقت كافی بگذارید
نوجوانان نیازمند توجه هستند، آنها می خواهند صحبت كنند. اعتراض كنند و از هیجانات و اتفاقاتی كه در مدرسه می افتد یا از دوستانشان می شنوند، حرف بزنند؛ هرچه زمان این ارتباط با شما به عنوان مادر، پدر و یا مربی بیشتر باشد خرسندی آنها بیشتر می شود و امكان ارتباط نادرست و غلط آنها كمتر خواهد شد.
توجه به تأثیر مشكلات اجتماعی
مشكلات اجتماعی تأثیرات ناخوشایندی بر نوجوانان دارد. عدم مداخله شما والدین و مربیان در بهبود شرایط اجتماعی، تأثیر تلاشهایتان را در خانه و مدرسه كمرنگ می كند.
انرژی سرشار نوجوانان نیاز به تخلیه دارد
در این سنین نوجوان دارای انرژی فراوان جسمانی است؛ بخشی از این انرژی در غریزه جنسی نهفته است كه در شروع دوران نوجوانی به طریق مقبول اجتماع قابلیت ندارد. نوجوان مقادیر دیگری از انرژی جسمانی خود را به صورت رفتارهای پرخاشگرانه مبارزه طلبی ، حادثه جویی و... تخلیه می كند. تشویق نوجوانان به انجام ورزش های مختلف، شركت در فعالیت های الگوسازی برای آنان و تحریك آنها بر همانند سازی با آن الگوها باعث می شود تا آنها انرژی خود را به طریق منطقی تخلیه كنند.
عدم ارائه اطلاعات كافی و صحیح در مورد بلوغ باعث می شود كه نوجوان از منابع دیگر كه معمولاً انحرافی است، اطلاعات كسب كند و این اطلاعات غلط می تواند او را به انحراف كشاند.
وضعیت تحصیلی نوجوان را پیگیری كنید
در این سنین ممكن است فرزند شما نسبت به درس اظهار بی علاقگی نماید و به اموری مثل افراط در ورزش كردن، رسیدگی به سر و وضع خود و ... بپردازد. خود شما بهتر می دانید که پند ، اندرز، سرزنش و مقایسه با دیگران كارساز نیست.. لذا علت بی توجهی او را نسبت به درس جستجو كنید و سعی در برطرف نمودن مشكل كنید.
آموزش مهارت در برقراری روابط اجتماعی
به گزارش سایت ناگهان ، نوجوانان در دوره ی بحران بلوغ نسبت به تعلق داشتن خود در گروه كودكان و یا بزرگسالان سردرگم می شوند و ممكن است كه در میان جمع خانواده یا دوستان و آشنایان، رفتارهای بزرگتر از سن و یا گاهی كودكانه از خود بروز دهند و روابط اجتماعی پسندیده ای برقرار نكنند. شما می توانید با شركت دادن فرزند نوجوانتان در جمع دوستان و آشنایان مهارت روابط اجتماعی او را افزایش دهید؛ مثلاً با فرزند نوجوان خود به گردش های دو نفره بروید و در بسیاری از روابط اجتماعی نظیر آشنا شدن با دیگران، خرید كردن از مغازه ، پیدا كردن نشانی یك مؤسسه و درخواست انجام كاری از یك اداره با وی تمرین عملی كنید.
استقلال طلبی نوجوان
نوجوان می خواهد از قید و بندهای دوران كودكی كه او را به خانوادهاش متصل كرده است، جدا شود و الگوهای جدیدی را جایگزین آنان كند. از طرفی نیز شدیداً به خانواده وابسته است و می خواهد كه توقعاتش را برآورده كنند. لذا حس استقلال طلبی خود را با مخالفت ، مقاومت كردن و لجبازی با والدین و مربیان نشان می دهد و این نیاز نوجوان برای شما مشكل آفرین می شود. برای برخورد با این رفتار نوجوان، بهتر است همیشه با او به لحنی صحبت كنید كه احساس نكند برایش تصمیم گیری می كنید. آزادی را به تدریج و متناسب با سنی كه دارد به او عطا كنید و نظارت غیرمستقیم داشته باشید و اگر زمانی دریافتید كه از این آزادی، سوء استفاده كرده به او تذكر دهید و وی را متوجه اعمالش بكنید. بدانید كه حذف آزادی، برای یك مدت كوتاه می تواند برایش آموزنده باشد.
مشخصههای بهداشت روانی و شخصیت سالم :
در زندگی و روابط انسانها، معیارهایی وجود دارد که به بهداشت روان کمک مینماید و در زیر به برخی از آنها اشاره میگردد:
1- صداقت در رفتار : افرادی که بین نیت درونی آنها با رفتار بیرونیشان هماهنگی بیشتری باشد از سلامت روانی بهتری برخوردارند. و در غیر این صورت سلامت روانی به خطر میافتد، مثلا فردی که دروغ میگوید بخش زیادی از انرژی روانی او صرف فاش نشدن دروغ خواهد شد.
2- پذیرش ضعف و شکستهای خود: جهت کمک به بهداشت روان لازم است شکستها را به عدم تلاش نسبت دهیم نه به عدم توانایی.
3- انعطاف پذیری: زندگی اجتماعی پستیها و بلندیها ، بدیها و خوبیها، خیرها و شرّها، را دارد، لذا لازم است انسان ظرفیت پذیرش تغییرات را داشته باشد، زیرا باعث کمک به بهداشت روان میگردد.
4- توانایی نه گفتن: در مقابل خواستههای غیر منطقی خود و دیگران توانایی «نه گفتن» را داشته باشیم و کارها را براساس رضایت خاطر درونی خود انجام دهیم نه به خاطر رضایت دیگران.
5- داشتن قاطعیت: به گزارش سایت ناگهان ،رفتار قاطعانه را روزانه تمرین کنیم و بدون عصبانیت و پرخاشگری و با استفاده از ارتباط کلامی مناسب از حق خود دفاع نماییم.
6- دوری از فرضهای غلط ذهنی[6] : فردی که با خوش رویی با دیگران رفتار نمیکند، این مسأله باعث میشود که دیگران نیز همان واکنش را با او داشته باشند، لذا به این تصور در میآید که دیگران از او بدشان میآیند و او را دوست ندارند.
7- ورزش[7] : ورزش علاوه بر این که امید به زندگی بهتر را بیشتر میکند، بلکه زنجیره تفکرات منفی را نیز قطع میکند.
8- سازگاری مناسب اجتماعی[8] : فرد سالم، ارتباط گرم و صمیمانهای به دیگران دارد، سعی میکند به دیگران احترام گذاشته و به احساسات آنها با صمیمت و مهربانی پاسخ دهد.
9- داشتن هدف در زندگی[9] : یک فرد سالم، فلسفة زندگی خود را می شناسد و زندگی را پوچ و بیمعنی نمیداند ، برای زندگی خود ارزش قایل بوده و بیهوده زندگی خود را فدای امور بیارزش نمیکند.
10- حرکت برای پیشرفت: تلاش و کوشش لازم را داشته باشیم اما انتظار کامل بودن در تمام زمینهها را نداشته باشیم، لذا آنچه مهم است تلاش به اندازه توانایی است.
11- خود کارآمدی و خودگردانی: خود کارآمدی، ارزیابی فرد از توانایی خود در انجام یک تکلیف است. خود گردانی مستلزم توانایی فرد در تأثیر گذاری بر رفتار خود به جای واکنش مکانیکی در برابر محیط است (کدیور ، 1382).
12- ابراز احساسات: احساسات مثبت مانند شادی و محبت و احساسات منفی از جمله خشم، نگرانی و اضطراب را درون فکنی و سرکوب نکنیم و بدون رفتار پرخاشگرانه آنها را ابزار کنیم.
13- درک توانایی خود و دیگران: نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم و سعی در شناختن نقاط قوت و ضعف دیگران داشته باشیم. توانایی عفو و گذشت را داشته باشیم و همیشه برای اشتباهات خود را سرزنش نکنیم چون سرزنش باعث کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس افراد میشود.
14- احترام به دیگران: به دیگران احترام بگذاریم، چون این امر باعث میشود که دیگران نیز به ما احترام بگذارند و امکان انگیزش و تقویت محیطی فراهم گردد.
15- داشتن یک نگرش مثبت: نسبت به دوستان ، همسالان و بزرگسالان دید مثبتی را پیدا کنیم، چون نگرش خوب به بهداشت روان کمک میکند.
16- احساس امنیت و آرامش خاطر: افراد سالم دچار اضطراب و نابسامانی دائمی فکری نیستند. آنها دلواپس نیستند و از آینده و اتفاقات هراسی ندارند. آنها با بردباری و احساس امنیت با وقایع روبرو میشوند و برای آنها راه حل منطقی پیدا میکنند (چوهن ، 1991).
17- داشتن اعتماد به نفس و احساس کفایت: اعتماد به نفس ، داشتن نگرش مثبت به تواناییهای خود می باشد که رابطه تنگاتنگی با احساس کفایت دارد. این که کسی به خود و تواناییهای خود اعتماد داشته باشد و بگوید من میتوانم این کار را انجام دهم و مشکلات را از پیش پا بردارم حاکی از داشتن بهداشت روانی است (پورمقدس ، 1367).
اصول کلی برای بالا بردن اعتماد به نفس[10]
1- بجای انتقاد کردن، بچهها را تشویق کنید.
2- به بچهها فرصت دهید تا مسوولیت کارهای خود را به عهده گیرند و خود تصمیم گیرنده باشند.
3- با هر بچهای برخورد خاص و ویژهای داشته باشید و او را انسان کامل دانسته و با دیگر بچهها مقایسه نکنید.
4- اعمال بچهها از خودشان جدا است و بدون توجه به شکستها و موفقیتها، بچهها باید بدون قید و شرط پذیرفته شوند.
5- بچهها را در آغوش بگیرید، بفشارید، لمس کنید، ببوسید و با آنها ارتباط فیزیکی داشته باشید. اگر این کار را بکنید آنها یاد میگیرند که خودشان را دوست داشته باشند.
6- با دقت به حرفهای فرزندانتان گوش دهید.
7- به جای مچگیری سعی کنید با انجام کارهای مثبت آنها را غافلگیر کنید و به یادشان بیاورید که چقدر دوست داشتنی هستند.
8- والدین باید الگوی انسانی باشند که برای خود احترام می گذارد.
9- بچهها را تشویق کنید تا دوستان خود را به منزل دعوت کنند.
10- به بچههای خود از سن شش یا هفت سالگی مسوولیّت بدهید تا توانایی انجام کارهای خود را بالا ببرند
چگونه به بهداشت روانی خود کمک کنیم؟
1- درک و یافتن زمینههای آسیب پذیری: شناخت موقعیتهایی که شما را خشمگین میکند یا واکنش تندی در شما ایجاد میکند، میتواند شما را در برابر فشارهای روانی محافظت کند. اگر افراد خاص شما را خشمگین میسازند، یا باید از آنها دوری گزینید یا بکوشید دریابید، چه چیزی در آنان وجود دارد که شما را این قدر ناراحت میکند. سعی کنید علت ناراحتی خود را دریابید تا بتوانید موقعیت یاد شده را به صورت تازهای ببینید.
2- مدیریت زمان : از بار زیاد سنگین دوری کنید. با گنجانیدن زمان کافی برای استراحت، آرامش، خوابیدن، خوردن، تمرین کردن و اجتماعی شدن ساعاتتان را تنظیم کنید. برای دوری از دلتنگی و فقدان تمرکز و به خاطر تربیت پذیری زمان، مطالعه را قطع کنید (چاندرا ، 2006). نویسنده معتقد است مدیریت زمان از استرس و اضطراب شدید جلوگیری میکند و بدین وسیله باعث تضمین بهداشت روانی افراد میگردد.
3- انجام به موقع کارها: هر کاری را به موقع انجام دهید، چرا که انجام به موقع فعالیتها از احساس درماندگی جلوگیری میکند. انجام هر کاری را یک کمی زودتر شروع کنید، زیرا این کار نه تنها باعث بالا رفتن اعتماد به نفس میشود بلکه باعث کمک به بهداشت روانی میگردد.
4- احترام به خود: قدر و منزلت خود را بدانید، زیرا تجربه نشان داده است افرادی که به خود ارزش قائل اند، تواناییهای خود را خوب تشخیص میدهند، نه خود بزرگ بیناند و نه خود کم بین و این امر به بهداشت روانی آنها کمک میکند.
5- پذیرش نقاط قوت و ضعف: انسان سالم، انسانی است که بداند در چه زمینههایی ضعف عمده دارد، آنگاه سعی کند که متناسب با تواناییهایش نقاط ضعف خود را جبران کند. نیز چنین فردی لازم است نقاط قوت خود را تشخیص دهد و در پی تقویت این نقاط بر آید، زیرا این امر به بهداشت روانی وی کمک مؤثری مینماید.
6- داشتن استدلال مافوق قراردادی: به نظر کلبرگ افرادی این استدلال را دارند که به رشد شناختی کافی دست یابند و معیارها و قوانین اخلاقی را درونی کنند، زیرا این استدلال به بهداشت روانی کمک زیادی میکند.
7- برقراری روابط صمیمانه با دیگران: صمیمت نوعی تعهد درونی نسبت به برقراری روابط و ادامه آن است، زیرا همه ما به اطمینان خاطری که از جانب دیگران تأمین میشود، نیاز داریم، لذا از راه در میان گذاشتن نگرانیهای خود با افراد مجرب و بزرگترها، میتوانید بیشتر مشکلات خود را سادهتر و روشنتر نمایید.
8- کمک به موقع از دیگران : تقاضای کمک از دیگران، خود نشانگر پختگی عاطفی است نه اینکه نشانه ضعف آگاهی و ناتوانی است. انسان در هر سنی باشد به راهنمایی و مشورت دیگران نیازمند است.
9- حذف خطاها: فرد باید شرایطی را که رفتار نامطلوب در آن رخ میدهد شناسایی کند و عوامل خارجی ایجاد کننده رفتار را مورد بررسی قرار دهد. قبل از اصلاح رفتار باید مشخص کرد چه رفتارهای نامطلوبی را میخواهیم، حذف کنیم و چه رفتارهای مطلوبی باید جایگزین آن گردد.
10- داشتن دید مثبت: حالات عاطفی خوشایند مانند خنده، خوشحالی ، لذت و شادی را داشته باشید، به امور مختلف زندگی یک گرایش مثبت را نشان دهید ، خظ مشیهای خود را انتخاب کنید و بدانید چه چیزی برای شما بیشترین ارزش را دارد.
ویژگی انسانهای دارای سلامت روان و ذهنیت قوی
1- وقتشان را با احساس تاسف بر خود، تلف نمیکنند:
شما هرگز نخواهید دید که افراد دارای ذهن و روح قوی در خصوص شرایط خود یا مواردی که تصمیم نادرستی از آنان سرزده احساس تاسف کنند.
آنها آموختهاند که مسوولیت اعمال خود و نتایج آن را برعهده بگیرند و درک عمیقی از این واقعیت دارند که زندگی همیشه روی خوش خود را به ما نشان نمیدهد.
2- احساس ضعف نمیکنند:
این افراد هرگز به سایرین این فرصت را نمیدهند که احساس ضعف و حقارت را در آنان القا کنند. آنها میدانند که تحت کنترل اعمال و عواطف خودشان هستند. آنان به قدرت خود در تواناییشان در مدیریت برخوردها و رفتارشان بهخوبی واقفند.
3- هراسی از تغییر ندارند:
افرادی که ذهن و روح قوی دارند، تغییر را پذیرفته و از چالشها استقبال میکنند. بزرگترین ترس آنان، اگر ترسی وجود داشته باشد، از عوامل ناشناخته نیست؛ بلکه از خودخواهی و رکودشان است.
محیط تغییر و تحول و حتی بیثباتی نيز میتواند به این افراد انرژی داده و موجب ارتقای سطح کارآیی آنان شود.
4- انرژی خود را صرف اموری که کنترلی روی آن ندارند نمیکنند:
افرادی که روحیه بالایی دارند، معمولا از عواملی مانند ترافیک، رفتار دیگران و مسائلی که خارج از کنترل فردیشان است شکایتی ندارند. آنها در بدترین شرایط آگاهند که تنها چیزی که شخصا همیشه باید روی آن کنترل داشته باشند، برخوردها و رفتار خودشان است و همواره از این ویژگی خوب در زندگی بهره میبرند.
5- نگران راضی نگه داشتن دیگران نیستند:
کسانی را میشناسید که سعی دارند همه را راضی نگه دارند؟ یا برعکس، کسانی که از عمد دیگران را ناراحت میکنند تا قدرت خود را اثبات کنند؟ هیچ یک جایگاه خوبی ندارند.
انسانی که ذهن و روح قوی داشته باشد همواره میکوشد مهربان و با انصاف بوده و دیگران را هرجا که مناسب باشد خشنود سازد، اما هرگز از بیان دیدگاههایش واهمهای ندارد. آنها ناراحتی و عصبانیت دیگران را تحمل کرده و شرایط را هر زمان که ممکن باشد به آرامش و نرمی تغییر میدهند.
6- هراسی از پذیرش ریسکهای حساب شده ندارند:
فردی که ذهن و روحش قوی باشد از پذیرش ریسکهای حساب شده استقبال میکند. البته این کاملا متفاوت از شرایطی است که نسنجیده و احمقانه، بدون در نظر گرفتن نتایج کاری، خطر کنند. این افراد با ذهنی قوی و آگاه میتوانند خطرات را سنجیده و منافع خود را ارزیابی کنند و سناریوهای پر خطر را کنار بگذارند.
7- خود را در گذشته محبوس نمیکنند:
پذیرش گذشته و بهویژه اذعان به تجربیاتی که انسان در گذشته کسب کرده است، قدرت درونی میطلبد.
انسانی که روح قدرتمندی داشته باشد هرگز خود را در ناکامیهای گذشته یا در یاد روزهای با شکوه گذشته غرق نمیکند. این افراد عمده انرژی خود را صرف ساختن حال و آینده موفق خود میکنند.
8- یک اشتباه را دو بار تکرار نمیکنند:
همه معنای جنون را میدانیم، موافقید؟ یعنی زمانی که کاری را بارها و بارها تکرار کنیم و هر بار انتظار نتیجه متفاوتی از قبل داشته باشیم.
اما انسانی که ذهن و روح قوی داشته باشد مسوولیت تمامی اعمال گذشتهاش را بر عهده گرفته و همواره در تلاش است از گذشته بیاموزد. به گزارش سایت ناگهان ، تحقیقات نشان میدهد توانایی خود بازتابی به گونهای که دقیق و سازنده باشد، توانمندی مدیران و کار آفرینان را بهطور چشمگیری ارتقا میبخشد.
9- از موفقیت دیگران ناراحت نمیشوند:
انسان باید شخصیت بسیار قوی داشته باشد تا از موفقیت سایرین به واقع خشنود و هیجانزده شود. افرادی که روحیه بالایی دارند از این توانایی برخوردارند.
زمانی که دیگران موفقيتی کسب میکنند، آنها احساس خشم و حسادت نمیکنند؛ بلکه از برخی اقدامات بجا و شایسته آن افراد نکاتی آموزنده برای خود یادداشت میکنند! آنها به سختی و بدون اتکا به میانبرها برای دستیابی به موفقیت میکوشند.
10- هیچ شکستی آنها را از پا در نمیآورد:
هر شکست فرصتی برای پیشرفت است. حتی بزرگترین کارآفرینان نیز اعتراف میکنند که در ابتدای راه شکستهایی را تجربه کردهاند.
افرادی که ذهن و روح قوی دارند ترسی از شکستهای پی در پی ندارند، چرا که هر تجربهای که از شکست به دست میآورند آنها را در رسیدن به هدف نهایی یاری میدهد.
11- ترسی از تنها بودن ندارند:
افرادی که ذهن و روح قوی دارند از اوقات تنهایی خود لذت برده و حتی ارزش زیادی برای آن قائل هستند. آنها از این زمان برای بازنگری در اعمال و اهداف خود، برنامهریزی و خلاقیت استفاده میکنند. مهمتر از همه اینکه آنها به کسی نیاز ندارند تا به آنها روحیه داده و شاد و پر انرژی نگاهشان دارد. آنها هم در کنار دیگران و هم به تنهایی میتوانند شاداب باشند.
12- هرگز نمیپندارند که دنیا چیزی به آنها بدهکار است:
بهویژه در شرایط خاص اقتصادی امروز، مدیران و کارمندان در هر سطحی، فارغ از هر زمینه و تحصیلاتی که دارند، این واقعیت را پذیرفتهاند که دنیا هیچ حقوق و مزایا و زندگی راحتی به آنها بدهکار نیست!
انسانهایی که از ذهن و روح قوی برخوردارند در هر سطحی که باشند با آمادگی کامل برای کسبوکار و موفقیت وارد میدان میشوند.
13- انتظار نتیجهگیری فوری ندارند:
اگر یک برنامه تمرینی یا شروع یک کسبوکار جدید باشد، این افراد برای طی یک مسیر طولانی وارد میدان میشوند. آنها عاقلتر از آنند که انتظار نتایج فوری داشته باشند. آنان انرژی و زمان خود را برای طی طول مسیر به اندازههای معین بهکار برده و هر مرحله از موفقیت شان را جشن میگیرند. آنها قدرت صبر دارند و میدانند که اتفاقات بزرگ زمان میبرد.
با این توضیحات، آیا شما فکر میکنید که از ذهن و روح قوی برخوردارید؟ آیا مواردی در این فهرست مشاهده میکنید که باید در خود تقویت کنید؟
عوامل موثر و راههای تقویت بهداشت روانی
عوامل موثر در بهداشت روانی
1.تغذیه
حالات روحی ما در انتخاب نوع غذایی که میخوریم موثرند. ما در حالات مختلف غذاهای متفاوت را طلب میکنیم، هنگام احساس قدرت و پیروزی به غذاهای گوشتی، هنگام احساس تنوع و تحول به غذاهایی با انواع سس و هنگام اضطراب یا پرخاشگری به خوراکیهای گاز زدنی تمایل داریم، در حالی که وقتی خسته هستیم چای و قهوه را ترجیح میدهیم بنابراین با شناخت خود و سوخت و ساز بدن میتوانیم با انتخاب مواد خوراکی مناسب به آرامش بیشتری دست یابیم و از خوردن لذت ببریم.
2. ایمان
اعتقادات و باورهای مذهبی قادر است در مصیبتهای زندگی، از فرد افسرده و مایوس انسانی امیدوار و محکم بسازد، چنان که هرگز خود را تنها و بیمناک احساس نکند او باور دارد که خدا پیوسته با اوست، در رویارویی با سختیهای زندگی تنها نیست و خدای مهربان به او علاقه و توجه دارد.
3. مدرسه
مسئولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا کردن دانشآموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمیشود، مدرسه، مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تامین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانشآموز نیز است در مدرسه، فرزندان دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه میکند.
4.ورزش
ورزش یکی از رموز سلامت جسمانی از لحاظ احساسات، عواطف، شخصیت اجتماعی و نوعدوستی کاملتر و در فعالیتهای شغلی و حرفهای موفقترند. ورزش، موجب اعتماد به نفس در فرد شده، او را متعادل، متفکر و سازگار با محیط میکند.
با ورزش شخص کمتر دچار حسادت، حقارت و ستیزهجویی میشود و در نتیجه از سلامت روانی بهتری برخوردار خواهند بود.
راههای تقویت بهداشت روانی فرزندان و خانواده:
1. اگر با ناراحتیهای روانی فرزندان روبرو شدیم با حوصله و متانت، آنها را رفع کنیم و از تصمیمهای عجولانه بپرهیزیم.
2. در ناراحتیهای شدید، درد دل و گریه کردن باعث تخلیه روانی و آرامش میشود.
3. مشارکتجو باشیم تا دوستان جدید بیابیم.
4. از مشاهده فعالیتهای جدید دیگران لذت ببریم .
5. با پرورش ابعاد روحی، معنوی و مذهبی شخصیت خود و خانوادهمان به سلامت روانی بالاتری دست یابیم.
6. با احترام به دیگران به بهداشت روانی خود و دیگران کمک کنیم.
7. زمینههای اعتماد را فراهم کنیم.
8. به احساسات اعضای خانوادهمان توجه کنیم و ویژگیهای آنها را بشناسیم.
9. محیط زندگی را تا حد توان جذاب و پرنشاط کنیم.
10. فرصتهای مناسب برای بروز احساسات و شخصیت فرزندانمان را ایجاد کنیم.
11. رفتار والدین در خانواده به گونهای باشد تا فرزندان خود را در زندگی شاد و فارغ از گرفتاریها احساس کنند.
12. همیشه احساس موفقیت و ارزشمندی خود و اعضای خانواده را بیان کنیم.
13. با انجام فرایض دینی و رفتارهای صحیح فرزندان را متوجه کنیم که مذهب، تامین کننده بهداشت روانی است.
14. هرچه بتوانیم با جامعه و افراد آن سازگاری بیشتری داشته باشیم از بهداشت روانی بالاتری برخوردار خواهیم بود.
15. به جای گریز ازسختیها و مشکلات، باید قدرت عمل و تفکر خود را در مقابله با آنها افزایش دهیم تا خود و اعضای خانواده به شادی، صفا و آرامش برسیم.
16. دستورات الهی را به خوبی عمل کنیم تا از هرگونه خودخواهی، بدبینی، تنهایی و نگرانی مصون باشیم.
17. به فرزندان بیاموزیم که حتی در تجربههای تلخ زندگی نیز فرصتهای خوبی وجود دارد که باید کشف شود و در زندگی به کار برود.
18. به فرزندان آموزش دهیم به جای سرکوب احساسات آزاردهنده مثل حسادت، کینهتوزی و ... آن احساسات را به گونهای صحیح بیان و خود را آرام کنند.
19. برای اصلاح رفتار فرزند هرگز از شیوه تحقیر و سرزنش استفاده نکنیم بلکه با مطرح کردن نقاط مثبت آنها ضعفهایشان را نیز گوشزد کنیم.
20. اگر امید داشتن را به فرزاندانمان بیاموزیم همیشه از سلامت روانی برخوردار خواهند بود.
21. در مقابل فرزندانمان از دیگران بدگویی نکنیم و اگر به منظور پیشگیری از خطرهای احتمالی، معایب افراد نابهنجار را میگوییم به آنها خاطرنشان کنیم که "این رفتار آن افراد است که بد است نه خود آن افراد"
22. در عین تکریم شخصیت و ابراز محبت وتوجه به فرزند، در اصلاح رفتارهای ناپسند او تلاش کنیم تا خویشتنداری مثبت که رمز بهداشت روانی است در فرزندانمان تقویت شود.
23. فرزندان را با نوع رفتارهایی که از آنان انتظار داریم، آشنا کنیم.
24. هنر ارتباط سالم و موثر با دیگران را خودمان بیاموزیم و به فرزندان نیز آموزش دهیم.
25. انتظارات خود و اعضای خانواده را با واقعیات تطبیق دهیم.
26. در مواقع ضروری میتوانیم به موقع از دیگران کمک بگیریم. برخی از مشکلات را به تنهایی نمیتوان حل کرد در اینگونه موارد بهتر است از مشاور یا روانشناس یاری بخواهیم.
27. با اتکا به خدای بزرگ نقطه اطمینانبخش را پیدا میکنیم که موثرترین داروی شفابخش نگرانیها و اضطرابهای ماست؛ بایاد خدا و رشد معنویت در خانواده، بهداشت روانی خود و اعضای خانواده را بیمه کنیم.
برای داشتن سلامت روانی باید بتوان با انجام برخی کارها، احساس رضایت را به هر نحوی در خود ایجاد کرد. برخی از کارها، رفتارها و تمرینات ذهنی که در این زمینه به افراد کمک میکنند در زیر میآید:
- توانایی دوستداشتن خود و دیگران
- پذیرش و ایجاد عشق در زندگی
- پذیرفتن خود به همانشکلی که هستیم
- خود و دیگران را عیبجویی و ملامت نکنیم
- کارهای نیک انجام دهیم
- خود، دیگران، گیاهان، وسایل منزل و هر چیز دیگری که از نظرتان زیبا میآید تحسین کنید
- گاهی زمانی را برای به یادآوردن روزهای خوش گذشته اختصاص دهید
- آشپزی کنید؛ آشپزی آرامش و لذت به همراه دارد
- معاشرت و همکلام شدن با کودکان را در زندگیاتان افزایش دهید تا مانند آنها راحتتر و بیشتر بخندید و راضی باشید
- به آغاز و پایان روزهایتان بیاندیشید، آیا از صبحها و شبهای خود رضایت دارید؟
رهایی از نگرانی و احساس گناه:
نگرانی اغلب در پی اندیشیدن به فرجام کاری در وجود افراد شکل میگیرد. این احساس طرز فکر، بدن، رفتار و احساسات شما را نشانه میگیرد و بر آنها تاثیرات منفی خواهد گذاشت. سادهترین و بهترین سخنی که میتوان برای رها شدن از احساس نگرانی زد این است که "نگران نباشید هرچیزی در زمان خودش رخ خواهد داد!". برای دستیابی به چنین تفکری ذکر چند نکته لازم است.
سعی کنید نگرانیهای خود را به تاخیر بیاندازید، برای مثال اگر حسی از نگرانی به شما هجوم میآورد، با خود بگویید دوساعت دیگر به آن فکر خواهید کرد. به این طریق میتوانید آن را کنترل کنید. همچنین بهجای اینکه از نتیجهای که موجب نگرانی شماست بترسید، سعی کنید آن را مانند چالشهایی ببینید که میتوان بر آنها غلبه کرد.
انعطافپذیری:
یکی دیگر از مواردی که از ویژگیهای سلامت روانی به شمار میرود، انعطافپذیری است. افراد انعطافپذیر، هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند و زندگی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها چسبندگی کمتری به عقاید خود، یا به عقاید سنتی نشان میدهند. این افراد هیجانیتر هستند و انواع مختلفی از هیجانات مثبت و منفی را تجربه میکنند و شدت تجربه این هیجانات در آنها بیشتر از سایر افراد است.
در مقابل افراد غیرانعطافپذیر، افراد بستهتری هستند. تجارب جدید چندان برای آنها جذاب نیست. آنها تمایل دارند رفتار متعارفتری داشته باشند و دیدگاه خود را حفظ کنند. علاوه بر این در برخورد با تجارب تازههای آشناتر را ترجیح میدهند.
از نظر روانشناسان افراد انعطافپذیر، افراد سالمتر و رشدیافتهتری هستند. آنها در مورد تغییرات اجباری واکنش مناسبتری دارند و راحتتر آنها را تحمل میکنند؛ به عنوان مثال زندگی یک فرد انعطافپذیر در یک زمینه فرهنگی متفاوت از فرهنگ خود آسانتر و قابل تحملتر خواهد بود تا یک فرد انعطاف ناپذیر که به سختی میتواند چنین شرایطی را تحمل کند.
داشتن احساس امنیت:
احساس امنیت، یکی از نیازهای انسان است. احساس عدم امنیت موجب تنش، نگرانی و سایر افکار منفی در وجود یک فرد میشود. نا امنی میتواند از ناامنی جانی آغاز و تا ناامنی عاطفی را شامل شود. به گزارش سایت ناگهان ،کسب چنین احساس در همه وجود آن موضوع سادهای نیست و در ابعادی که به سلامتی روانی شخص مرتبط میشود به تمرین نیاز دارد.
پذیرفتن اشتباهات بهعنوان تجربه و درس:
اشتباه کردن بخشی از زندگی است و همه انسانها به میزان مختلف مرتکب اشتباه خواهند شد. همه انسانها پذیرفتهاند که "هرکس مسئول عمل خود است." اما پذیرش اشتباهات تواناییای است که افراد به راحتی به آن دست پیدا نخواهند کرد.
کمبود تجربه، کمبود علم و دانش، آیندهنگر نبودن، تصمیمات شتابزده و... از دلایل بروز اشتباه در رفتار انسانها هستند. زماني كه انسان ها تلاش میکنند با قدرت خلاقيت خود چيزهاي جديدي كشف كنند و يا دست به نوآوري بزنند و در راههاي جديد قدم بگذارند، به احتمال زياد ممكن است دچار خطا و اشتباه شوند. بنابراین تمرین برای پذیرش اشتباهات به رشد اجتماعی و شخصیتی افراد منجر خواهد شد.
• معمولاً افرادی که از نظر روانی سالم هستند دارای ویژگی های زیر می باشند:
- نسبت به خود آرامش دارند و احساس امنیت می کنند.
- توانایی های خود را در حد واقعی ارزیابی می کنند،نه بیشتر و نه کمتر.
- به خود احترام می گذارند و کمبودهای خود را می پذیرند.
- به حقوق دیگران احترام می گذارند.
- می توانند به دیگران علاقه مند شوند و آن ها را دوست بدارند.
- می توانند احترام و دوستی دیگران را جلب کنند.
- می توانند نیازهای خود را برآورده سازند و برای دشواری هایی که در زندگی آنها پیش می آید راه حلی پیدا کنند.آنها قادرند خود بیندیشند و تصمیم بگیرند.
- قادرند مسئولیت روزمره خود را با برگزیدن اهداف معقول پیش ببرند.
- تحت تأثیر عواطف،ترس،خشم،عشق یا گناه خود به طوری قرار نمی گیرند که زندگیشان پریشان شود.
- انعطاف پذیرهستند.
• همانگونه که افرادی که از نظر روانی سالم هستند دارای یکسری ویژگی می باشند، برای تشخیص و پی بردن به ضعف روانی در یک شخص نیز نشانه هایی وجود دارد که فهرست وار در زیر آورده شده اند:
- احساس نگرانی دائم
- ناشادمانی دائمی به علل ناموجه
- از دست دادن آسان تعادل روانی در بیشتر اوقات
- بی خوابی مکرر
- افسردگی و سرخوشی متناوب به صورت ناتوان کننده
- آشفتگی زندگی
- احساس بی علاقگی و تنفر دائمی نسبت به مردم
- عدم تحمل دائمی فرزندان
- همواره خشمگین بودن و بعد دچار پشیمانی شدن
- ترس دائمی بی جهت
- دائماً حق را به جانب خود دادن و دیگران را ناحق شمردن.
- احساس درد و شکایت های بدنی به صورت بیشمار به طوری که علتی برای آن پیدا نمی شود.
ما در مورد حفظ سلامت جسمی خودمان و رعايت بهداشت چيزهای زيادی می دانيم. مثلا می دانيم كه بايد دندانهايمان را بموقع مسواك بزنيم، قبل از غذا خوردن دستهايمان را بشوييم و از خوردن مواد غذايی آلوده اجتناب كنيم. همهی اين كارها را انجام مي دهيم تا به بيماری خاصی مبتلا نشويم کاش کمی هم به فکر سلامت روان خود باشیم و در جهت بهبود بهداشت روانی خود اقدام کنیم.
روزشمار هفته بهداشت روانی 1395
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید